سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

در میان کتاب های بسیاری که درباره پیامبر گرامی اسلام و زندگی نامه ایشان نوشته و منتشر شده شاید در کمتر کتابی مانند «بامداد اسلام» به قلم دکتر عبدالحسین زرین کوب (انتشارات امیرکبیر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) به ظرایف تاریخی اشاره شده و استناد به آن مورد وثوق همه باشد زیرا قدر مشترک چند کتاب معتبر تاریخی را با نثر شیرین پارسی بازگفته است.

به بهانه سالروز ارتحال حضرت محمد (ص)- که پس از 1400 سال همچنان بیش از یک میلیارد انسان نامش را عاشقانه بر زبان می آورند و دیگران نیز در صورت آشنایی با احترام یاد می کنند و بیش از هر شخصیت مذهبی تاریخ بشر لحظه لحظه زندگی او در تاریخ ثبت شده- بخشی از فصل « بیماری و مرگ» بامداد اسلام از منظر تاریخ و بی هیچ تعصب مذهبی و مسلمانی خواندنی است:

....بیماری پیغمبر اندک اندک رو به شدت نهاد: تب و سردرد. قوای او نیز در این زمان تدریجا به کاستی می رفت؛ موهایش سپیدی گرفته و قامتش به خمی گراییده بود. پیش از وقت، پیری به سراغش آمده بود و البته مرارت های گذشته او آن مایه بود که پیش از وقت، وی را پیر کند. در این هنگام با آسایش و رضایتی که از حُسن ختام رسالت خویش داشت بی دغدغه و بی تزلزل، تن به مرگ داد.

آخرین ساعات حیات پیامبر گرامی اسلام به روایت زرین کوب

در آغاز بیماری به رسم همیشه به نوبت در خانه زن های خویش به سر می برد. زن های وی در این دوران 9تن می شدندکه جز عایشه همه پیش از ازدواج [با پیامبر] بیوه شده بودند.  از آن جمله سوده دختر زمعه و ام حبیبه دختر ابی سفیان که شوهران شان در مهاجرت حبشه نصرانی شده و مرده بودند. صفیه و میمونه پیش از وی دو بار شوهر کرده بودند. جویریه و حفصه نیز وقتی به خانه پیغمبر می آمدند بیوه بودند. 

ام سلمه نخست زن ابو سلمه خویشاوند و صحابی پیغمبر بود و چون او وفات یافت محمد -ص- زنش را به سرپرستی گرفت. زینب بنت حبش هم در آغاز درحباله [عقد نکاح] زید بن حارثه پسر خوانده پیغمبر بود و ازدواج با او که در قرآن نیز به آن اشارت رفته است، منشاء حکمی شد در باب مساله زنان پسر خواندگان. محبوب ترین زنان پیغمبر [بعد از خدیجه] عایشه بود؛ دختر ابوبکر که در هنگام وفات پیغمبر 18 ساله بود و دختری 9 ساله بودکه به خانه وی آمد.... پیغمبر در خانه میمونه بیمار شد و با اذن و رضایت دیگر زنان در خانه عایشه بستری شد.....

پیغمبر در تب داغی می سوخت چنان که از شدت حرارت کسی دست بر دست وی نمی توانست نهاد. ظرف آبی کنار بسترش بود که گاه از آن به صورت خویش می زد و ناله ای می کرد. فاطمه یگانه فرزندش در نزدیک بستر پدر می گریست. وقتی محمد -ص- بی تابی او را دریافت دختر را پیش خواند و چیزی آهسته در گوش او گفت. فاطمه گریست. پیغمبر دیگر بار او را پیش خواند و باز پنهانی چیزی در گوش او گفت. این بار دختر بخندید. بعدها وقتی عایشه از وی پرسید که آن گریه و خنده چه بود، گفت: آن روز پدرم اول به من گفت که می میرد و من از درد گریستم. بعد گفت که تو هم به زودی به من می پیوندی و من از شادی خندیدم. 

بدین گونه بیماری پیغمبر شدت یافت. آخرین روز اما در حالش اندکی بهبودی پدید آمد. مردم شادمان شدند و گمان کردند که از بیماری برخاسته است. ... این بهبود اما ظاهری و بی دوام بود. پیغمبر باز در صدد برآمد که به مسجد برود و نتوانست. نزد عایشه بازگشت و به بستر افتاد. زن، سرش را در کنار گرفت و پیغمبر محتضرانه دعایی چند خواند. پس از آن ساکت شد و گویی به خواب رفت. هنوز ظهر نشده بود که حرکتی خفیف کرد. بر پیشانی اش عرق نشست و نفسی کشید. آخرین کلماتی که گفت اینها بود: بل الرفیق الاعلی/ بل آن یار برترین....

پس از آن خاموشی گزید و سرش بر سینه عایشه افتاد... و عایشه آن را بر بالش نهاد تا بر خیزد و با دیگر زن ها بر مرگش شیوه کند.

وفات محمد در دوازدهم ربیع الاول اتفاق افتاد به سال یازدهم هجرت. قولی هم هست که 28 ماه صفر بود. اقوال دیگر نیز گفته اند که ضعیف است. هنگام وفات 63 سال داشت و جز فاطمه از وی فرزندی نماند. پسرش ابراهیم که از یک کنیزک مصری - ماریه قبطیه - یافته بود و هنوز دو سالش به پایان نیامده بود که درگذشت و پیغمبر نیز بعد از او یک سالی بیش نزیست. دو دختر دیگرش که به نوبت در حباله عثمان درآمدند پیش از پدر از جهان رفته بودند. 

چون پسران خدیجه نیز هم در کودکی فرو شده بودند جز فاطمه ع/ و فرزندان وی از محمد هیچ کس در جهان باقی ماند. کسان دیگرش عبارت بودند از عمش با فرزندان او و همچنین فرزندان ابوطالب: علی [ع] و عقیل. اما علی در حقیقت هم پسر عم وی بود و هم دامادش و هم بر خلاف عباس در اسلام سابقه قدیم داشت. علی بن ابی طالب [علیه السلام]، اسامه بن زید، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس و شقران غلام محمد در غسل و کفن او را یاری کردند. پس از آن چند روزی بر وی نماز گزارده شد. مردم می آمدند و دسته دسته بر وی نماز می خواندند. بعد هم جنازه مقدس را در خانه او و عایشه دفن کردند.

در وصف سیما و بالای محمد-ص-

پیشانی یی بلند داشت و دست و پای درشت. میانه بالا بود و فراخ شانه. رنگی روشن داشت آمیخته به سرخی و چشمانی سیاه و گشاده با مژه های پرمو. موی سرش غالبا تا بناگوش و به روایتی تا شانه ریخته بود. ریشی داشت انبوه که در نزدیک چانه و بنا گوش به سپیدی گراییده بود.

 لباسش بیشتر دو پاره بود که یکی را بر میان می بست و آن دیگر را بر دوش می افکند. گاه نیز پیرهن می پوشد و می گویند پیرهن را دوست می داشت. بعضی اوقات عمامه بر سر می نهاد و گاه قلنسوه [نوعی کلاه خانگی].  سر را کمتر بالا می گرفت و بیشتر به زمین می نگریست. نه کم سخن بود و نه پرگو. 

خنده اش هم مختصر بود و به تبسم می مانست. هرگز با تمام دهان نمی خندید. شیرین سخن بود و در آوازش کمی گرفتگی داشت. در هنگام خشم روی خویش برمی گاشت [برمی گرداند] و در وقت راه رفتن مثل آن بود که از صخره کنده می شود یا چون آبی بود که از کوه فرود آید. 

به شست و شو و خوش بویی و پاکیزگی علاقه تمام داشت و در این کار چنان بود که غالبا در هر جا که می گذشت پیش از آن که خودش دیده شود آمدنش را از بوی خوشی که همواره با حضور او همراه بود می دانستند. با این همه در غایت سادگی می زیست. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد. در بازارها راه می رفت. عبا بر تن می کرد و با بینوایان می نشست. 

می گفت من بنده ام و مثل بنده می نوشم. در معاشرت مهربان و در غذا ساده و قانع بود. با این همه پرهیز رهبانان را دوست نمی داشت. وقتی چند تن از یاران پیش از او سخن از زهد و پرهیز خویش می گفتند. یکی گفت: من زن نگرفته ام. دیگری گفت: من گوشت نمی خورم. سومی افزود که من بر زمین خشک می خوابم و چهارمی گفت من پیوسته روزه دارم و محمد گفت: من اما هم روزه می گیرم و هم می خورم. هم شب زنده داری می کنم و هم می خوابم و زن هم دارم و هر که ازسنت من پیروی نکند از من نیست...


-------------------------------------------------

 *کلمات داخل کروشه[] در متن اصلی کتاب نیست و بیشتر برای معنی واژه های کمتر مصطلح آورده شده اند.  

- کتاب "بامداد اسلام" نوشته عبدالحسین زرین کوب - انتشارات امیرکبیر (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)   


[ شنبه 93/9/29 ] [ 11:45 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سهم باستانی پاریزی در گسترش فرهنگ فارسی ومطالعه

 علاقه به کتاب خوانی در من وهم نسلانم شاید با خواندن رمان های تاریخی آغاز شده باشد اگر چه بین رمان تاریخی وتاریخ فاصله بسیاری وجود دارد اما اغلب ،ایجاد علاقه به تاریخ ومطالعه آن با رمان های تاریخی آغاز می شود.

درمیان نویسندگان معاصر کسانی معدود را می توان یافت که در رشد تعداد مطالعه کنندگان سهمی درخور داشته اند وبی هیچ اغراق یکی از بزرگترین آنان کسی نیست جز استاد زنده نام دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی .

نثرباستانی پاریزی روان وبی تکلف است و استفاده استعاری از کلمات همراه با تصاویر واشعاری که خود می سرود ویا از شاعران وام می گرفت شیرینی نوشته هایش را دوچندان می کرد .

باستانی پاریزی مرد عمل بود  فهرست بلند کتابهایی که به چاپ رسانده وچاپ مجدد آثار وی نشانگر این روحیه عملگرایی است . روحیه باستانی پاریزی آرام وخونگرم بود این را با هربار صحبت با ایشان می شد دریافت، بی تکلف،مهربان وصممی وبدون ادعا از دیگر ویژگی های بارز باستانی پاریزی است . تاریخ ایران زمین در دوره ما متاثر از نام کسانی است که سلامتی وزندگی خود را وقف ترویج فرهگ این مرز وبوم کردند وبدون تعصب و کوشش برای ترویج روحیه خودبرترپنداری، کوشیدند ایران را آنگونه که بود به معاصرین وآیندگان معرفی کنند . تاریخ ایران به راستی وامدار باستانی پاریزی است اگر فقط فهرست کتابهای وی را درباره تاریخ ایران مرور کنیم درخواهیم یافت که بیش از هرچیز درباره ایران زمین نوشته است. او مردی دین باور بود پدرش از روحانیون کرمان بود وخودش به روستایی بودن واعتقاداتش اعتراف وافتخار می کرد اما از تعصب وخشک مغزی می گریخت . باستانی پاریزی شاعر به معنای رایج آن نبود اما شعرهایی که از او خوانده ام پرمغز ودارای دردی اجتماعی ویا طنزی تلخ بودند برای نمونه به این شعر دقت کنید:

طفلی سیاه پوست به مادر به گریه گفت :

جان من از دورنگی ایّام ،خَست وکاست

                                  قوم سپید چهره ، به من طعنه می زنند

                                  کاین «مُشت آبنوس » چراهمکلاسِ ماست؟

دربازی ومکالمه وبحث ودرس ومشق

 انگُشت این سفیدنمایان به من چراست؟

                                  هرجاکه رونهم به اشارت به یکدگر

                                  تسخر کنند وبانگ برآرند کاین «سیاست »

گر در ازَل تفاوتِ ذات وعَرَض نبود

این قصه ی سیاه وسپید آخر از کجاست؟

                                   این کودکان ِدگر، ز چه کافور گونه اند؟

                                    تنها رُخِ من است که همرنگ ِ توتیاست!

مادر گریست لختی وگفت ای عزیزِ دل:

درکار حق مپیچ که کارش زما جداست

                                     جُرمِ سیاهی از پدر ومادر تونیست

                                    تقصیرِ بنده نیست ، سیهکاری ِ خداست .

سالهای سال مجموعه هفتگانه باستانی پاریزی(سنگ هفت قلم،خاتون هفت قلعه، آسیای هفت سنگ،و...) جزو کتابهای پرطرفدار بودند چنان که هنوز هم بی طرفدار نیستند.

باستانی پاریزی تاریخ را از انجماد بیرون کشید اوج هنرش در تلفیق ادبیات وتاریخ بود او به راستی در ترکیب مطالب زمخت ونچسب تاریخی با شعر وداستان وادبیات ایران زمین استاد بود . ایران را به خوبی می شناخت وبرای تاریخ محلی ایران احترام قائل بود . باستانی پاریزی معلم بود وتا آخر معلم زیست ومی دانم که برای همه معلمان احترام ویژه قائل بود این را از این نظر نوشتم که درآستانه روز بزرگداشت مقام معلم از او وهمه معلمانی که برای تربیت من وهم نسلانم کوششی کرده اند یادی کرده باشم وحق شاگردی را به جا بیاورم.

این شعر رودکی را بارها خوانده ایم :

 کاروان شهید رفت از پیش

وآن ما رفته گیر و می‌اندیش

از شمار دو چشم یک تن کم

وز شمار خرد هزاران بیش

 وباز که این شعر را می خوانم به این می اندیشم که جای خالی این استادان بی ادعا وپرکار فرهنگی را چه کسانی پرخواهند کرد؟

 


[ جمعه 93/2/5 ] [ 1:24 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 ایرانی را تصویر کنید که پایتختش تهران با ساحل اقیانوس تنها چند دقیقه فاصله داشته باشد. یا برای رسید از تهران به تبریز باید از صدها کیلومتر دریا گذر کرد. اصفهان و شیراز و خلیج فارس هم در خوشبینانه ترین حالت 5 هزار کیلومتر از مرکز کشور دور باشد.

بر اساس نقشه ای که اخیراً از کره زمین در سیصد میلیون سال پیش منتشر شده است در آن دوره از تاریخ، ایران اینگونه بود. سرزمینی متشکل از سه قسمت جدا از هم که اقیانوس و دریا میان آنها فاصله می انداخت. این نقشه را وب سایت شبکه رادیویی NPR (National Public Radio) در گزارشی به قلم رابرت کرالویچ منتشر کرده است. 

بر اساس توضیحاتی که در این گزارش آمده است تصاویر این نقشه مربوط به اواخر عصر پالئوزوئیک است. در آن دوره از تاریخ زمین، همه نقاط خشکی کره خاکی همچون یک توده به هم پیوسته شبیه ابر کپه شده به همدیگر متصل بودند. با این حال در این نقشه تلاش شده است جزئیات سیاسی مدرن و مرزهای جغرافیایی کنونی جهان در نقشه گنجانده شود تا مشخص کنند هر قسمت از زمین در سیصد میلیون سال پیش در چه وضعیتی بوده است.




آنگونه که این نقشه نشان می دهد در آن زمان سرزمینی که حالا آمریکا نامیده می شود با مراکش و موریتانی و سنگال و صحرای آفریقا هم مرز بودند. کانادا نیز کشوری بود در همسایگی پرتغال و اسپانیا. همچنین مرزهای روسیه نیز چسپیده بوده به کشورهای حوزه اسکاندیناوی. همچنین از قاره استرالیا به شکل جزیره ای خبری نبود و این کشور سرزمینی بود در همسایگی کشورهای نپال و بنگلادش و بوتان.

در این میان اما وضع کشور ایران از همه عجیبتر و جالب‌تر بود. بر اساس این نقشه در آن سالها چیزی به اسم فلات ایران شامل سرزمینی واحد و یکپارچه وجود نداشت. سرزمین هایی که حالا ایران را تشکیل داده اند سه قسمت مجزا در گوشه و کنار دنیا بودند. یک تکه بزرگ شبه جزیره مانند که شامل شهرهایی مثل تهران و قم و مشهد می شد از سمت شمال با کشورهای افغانستان و ترکمنستان هم مرز بود و از بقیه جهات به دریای خزر و اقیانوس ختم می شد.

در ضلع جنوب غربی این بخش از ایران و با فاصله چند صد کیلومتر فاصله دریایی نیز بخش دیگری از ایران کنونی قرار داشت. این قسمت شامل شهر تبریز بود و بخش های دیگری از آذربایجان ها و اردبیل. آنگونه که این نقشه نشان می دهد این قسمت ایران نیز در نقطه ای استراتژیک قرار داشت و  شبه جزیره ای بود بر سر راه ورودی به دریای خزر. این بخش از کشور نیز تنها دو همسایه داشت، جمهوری آذربایجان و کشور ارمنستان.

عجیبترین بخش از ایران در سیصد میلیون سال پیش را اما قسمت جنوبی و بخشهایی از مرکز ایران تجربه کرده اند. قسمتی که شامل شهرهایی چون اصفهان و شیراز و شهرهای ساحلی ایران با خلیج فارس و دریای عمان بودند. در آن سالها این بخش از ایران با دو قسمت دیگر کشور چیزی در حدود 4 تا 5 هزار کیلومتر فاصله داشت و در آن سوی اقیانوس و پایین تر از خط استوا قرار داشت.




خلیج فارس هم تشکیل شده بود از دو دریاچه کوچک جدا از هم که در نقاطی بین این قسمت از ایران و کشورهای عربستان و قطر و بحرین و امارات فاصله انداخته بود. در قسمتی دیگر اما این بخش از خاک ایران با این کشورها فاصله نداشت و به هم چسبیده بودند. آنگونه که در این نقشه دیده می شود در آن سالها از تنگه مهم ، پر خبر و استراتژیک هرمز هم خبری نبود و سرزمین های کنونی که حالا امارات متحده عربی و کشور عمان را تشکیل می دهند به استان هرمزگان ایران متصل بودند.

این سرنوشت عجیب کره زمین به خصوص درباره منطقه خاورمیانه کنونی نشان می دهد قسمت های مختلفی که حالا کشوری متحد به نام ایران را تشکیل داده اند در طول سیصد میلیون سال از چه فاصله های دور و بعیدی آرام آرام حرکت کرده تا به هم رسیدند و کلیتی یکپارچه به اسم کشور ایران را ساخته اند. 







[ شنبه 92/6/23 ] [ 10:7 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

طاق‌ کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق امروزی محسوب می‌شود، که جزء کاخ سلطنتی بزرگی، معروف به ایوان کسری بوده‌است، این اثر تاریخی که بلندترین طاق خشتی دست ساخته انسان است 365 متر طول و 275 مترعرض دارد. این ایوان در محله? جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع شده و بنیانگذار آن را شاپور اول ساسانی می‌دانند.
 
به‌ گزارش CHN، طاق کسری تنها یک اثر تاریخی منحصر به‌ فرد نیست بلکه این بنا در طول دوره‌های مختلف تاریخی دست مایه ادیبان قرار گرفته‌است؛ چنانچه قصیده خاقانی شروانی «هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان / ایوان مدائن را آیینه عبرت دان» با مشاهده بقایای ایوان مدائن در مزمت سرشت دنیا سروده شده که شهرتی فراگیر دارد.


 

اما این اثر تاریخی در جایگاه شایسته حفاظتی قرار ندارد. به‌طوری‌که تخریب‌ها از دوره خلافت عباسی و استفاده از مصالح و خشت‌های بنای طاق کسری شروع و تا خروج این اثر تاریخی از فهرست آثار جهانی در دوره صدام ادامه یافت. هم‌اکنون نیز این اثر تاریخی در شرایط حفاظتی مناسبی که شایسته آن باشد به‌ سر نمی‌برد.

 
 
یکسال پیش ایران در پیش‌نویس تفاهم‌نامه‌ای در حوزه میراث‌فرهنگی و آثار باستانی پیشنهادی را مبنی بر حفاظت از این اثر تاریخی به دولت عراق داد که مورد استقبال هم قرار گرفت.

 

در تفاهم‌نامه که از سوی "حسن موسوی" معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث‌فرهنگی‌، گردشگری و صنایع‌دستی در حوزه میراث‌فرهنگی و آثار باستانی ارائه شد تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران می‌تواند بیشترین کمک را به موضوع مرمت آثار تاریخی داشته باشد و این در تفاهم نامه پیشنهادی گنجانده شده است.

 

حتی معاون رییس جمهور از پیشنهاد طرف عراقی برای کمک ایران در عرصه پژوهش‌های میراث فرهنگی و باستانی به کارشناسان عراقی استقبال کرد و گفت: «ایران می‌تواند در این عرصه بویژه در زمینه نسخ خطی کمک طرف عراقی باشد.




 
این درحالی است که "لواء سمیسم" طرف عراقی از مرمت طاق کسری توسط مرمت‌گران ایرانی تمجید کرد و گفته بود از اینکه مرمت‌کاران ایرانی، طاق کسرا در مداین عراق را بر اساس مقررات و ضوابط یونسکو ترمیم کردند، قدردانی و تشکر می‌کنم.

 
 
اما با وجود مرمت‌های صورت گرفته همچنان طاق کسری از وضعیت مناسب حفاظتی برخوردار نیست. «علی هژبری» باستان‌شناس در این‌باره به CHN می‌گوید: «با توجه به اهمیت بنای ایوان مدائن در حال‌حاضر شرایط فعلی بهترین فرصت را برای ایران بوجود آورده تا این اثر مورد مرمت و حفاظت‌های ویژه قرار گیرد.»


 
به‌گفته وی، زمانی‌ که صدام درقدرت بود نه‌ تنها اجازه بازرسی به کارشناسان یونسکو را نمی‌داد بلکه شرایطی فراهم کرد تا این اثر از فهرست آثار جهانی خارج شود، چراکه این اثر در تیسفون بوده و پایگاه و جایگاه ایرانیان را در دوره ساسانی نشان می‌دهد.

 
 
هژبری معتقد است، مهمترین اقدامی که در این زمینه می‌توان انجام داد تشکیل پرونده جهانی و طرح حفاظتی جدید است. هر چند که دولت عراق بعد از جنگ درگیر و دار مسائل اقتصادی و اجتماعی قرار دارد، کاوش‌های باستان‌شناسی و حفاظت از این اثر تاریخی را در اولویت قرار نمی‌دهد اما ایران در قالب تفاهم‌نامه‌هایی که در حوزه میراث‌فرهنگی منعقد می‌کند می‌تواند به این اثر جایگاه ویژه‌ای ببخشد.

 
 
درحال‌حاضر با توجه به مسائل و جنگ‌هایی که در کشورعراق روی می‌دهد، آثار بسیاری در معرض تخریب قرار می‌گیرند. به‌طوری ایران حفاظت و مرمت از آثار تاریخی و فرهنگی عراق را مورد توجه قرار داده و در این خصوص به انعقاد تفاهم‌نامه نیز روی آورده است. بنابراین ضروری است که نگهداری ویژه از طاق کسری نیز در اولویت قرار گیرد.


 
محسن عباسپور فعال میراث‌فرهنگی با اشاره به اهمیت حفاظت در این اثر ساسانی به CHN می‌‌گوید: «همانطور که در عکس‌ها مشهود است فنس‌کشی در اطراف این بنای تاریخی بسیار ساده و معمولی است، در حالی که این بنا نیاز به حفاظت‌های محیطی بیشتری دارد.»





 
 
وی در این باره تاکید کرد: «بخشی از حفاظت بنا به نگهداری فیزیکی و حضور مدوام نگهبان مربوط می‌شود. این درحالی‌است که توجه چندانی به این امر در محوطه ساسانی طاق کسری صورت نگرفته‌است و نیروهای مربوط به یگان حفاظت متشکل از اکیپ های نظامی هستند که وظیفه نگهبانی کل منطقه را از جمله طاق کسری به عهده دارند چراکه مدائن از جمله شهرهای امنیتی به شمار می رود.»

برگرفته از سایت عصر ایران


[ دوشنبه 91/6/13 ] [ 8:17 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

در جهان تعدادی کشور بسیار کوچک است که شاید تا کنون اسم آن ها را هم نشنیده باشید. کشورهایی که شاید کوچک و جمعیت کمی داشته باشند، و این باعث شده باشد که درباره آنها چیزی ندانید اما آنها در این جهان وجود دارند. در اینجا ما ده مورد از آنها را به شما معرفی می کنیم.

ناگورنو قره باغ
جمعیت : 110.000
مساحت : 4424.102 مایل مربع
مرکز : استپاناکرت
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
این جمهوری بین ارمنستان و آذربایجان قرار دارد، این منطقه یکی از مناطقیست که در جنگ قره باغ در فواصل سال های 1991 تا 1994 در آن به شدت مین گذاری شده است، هنوز هیچ کشوری این کشور را به رسمیت نمی شناسد، در جایی که 95 درصد از جمعیت ارمنی است و ما بقی یونانیان و کردها هستند. ( این منطقه در واقع یک کشور نیست ولی مستقل به نظر می رسد)


جزایر پیتکرن
جمعیت : 50
مساحت : 18.1 مایل مربع
مرکز : آدم هوستون

10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
جزایر پیتکرن یک مجمع الجزایر آتشفشانی شامل چهار جزیره، که قبلا مستعمره انگلیس بودند، می باشد. زبان رسمی آنها انگلیسی و تاهیتی است. در سال های اخیر کلیساهای این جزیره را بسته اند چرا که تنها هشت  نفر در هر هفته برای عبادت به آنها مراجعه می کردند. همچنین این جزیره فقط یک رستوران دارد.

جزایر کوک
جمعیت : 19569
مساحت : 91 مایل مربع
مرکز : Avarua
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
جزایر کوک سالانه پذیرای 90000 گردشگر است. بنابراین گردشگری صنعت و منبع اصلی درآمد ساکنانش است. از دیگر منابع درآمد صادرات غذاهای دریایی و میوه می باشد.

توکلائو
جمعیت : 1416
مساحت : 5 مایل مربع
مرکز : ندارد
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
توکلائو یک کشور با حداقل درآمد در جهان است. بنابراین، مردمانش بیشتر با کمک های نیوزیلند زندگی می کنند. 96% از جمعیت توکلائو مسیحی هستند.

جزیره مرد
جمعیت : 80085
مساحت : 339 مایل مربع
مرکز : داگلاس
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
جزیره مرد بین بریتانیا و ایرلند، در دریای ایرلند است. منبع اصلی درآمد آنها گردشگری است.

Guernsey
جمعیت : 65573
مساحت : 30 مایل مربع
پایتخت : سنت پیتر پورت
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
جزیره ای پر از صخره های شیب دار، به خصوص در جنوب آن، که مکانی مناسب برای دامپروری و باغبانی به وجود آورده است. این جزیره مقصد توریستهای دوست دار طبیعت و پرندگان است. آب و هوای این منطقه تقریبا مدیترانه ای و درجه حرارت آن به ندرت به زیر صفر و در تابستان ها هم کمتر به بیش از 20 درجه می رسد، در نتیجه این جزیره مکان مناسبی برای رشد درخت سرو، موز و نخل است.

کومور
جمعیت : 798.000
مساحت : 863 مایل مربع
مرکز : Moroni
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
کومور یک کشور جزیره ای در آفریقا، بین موزامبیک و ماداگاسکار در اقیانوس هند واقع شده است. زمانی یک مستعمره فرانسه بود و در حال حاضر حدود 300.000 نفر فرانسوی در کومور زندگی می کنند. 98 درصد از جمعیت این کشور مسلمان است.

تووالو
جمعیت : 12373
مساحت : 10 مایل مربع
مرکز : فونافوتی
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
تووالو کشوری جزیره‌ای در اقیانوس آرام است. این جزیره که در گروه جزایر پلی‌نزی قرار دارد، سابقا جزایر الیس نامیده می‌شده‌ است. این کشور در قرن نوزدهم میلادی مستعمره انگلیس شد و در سال 1978 استقلال خود را به دست آورد. حکمران را ملکه انگلیس با پیشنهاد نخست وزیر تووالو انتخاب می‌کند. مجلس نمایندگان این کشور 15 کرسی دارد که نمایندگان آن با رای مردم برای دوره‌ای چهار ساله انتخاب می‌شوند. این کشور که تماما مسطح است، هیچ نقطه‌ای با ارتفاعی بیش از 4?5 متر ندارد. به همین دلیل مسئله گرم شدن جهانی به معضلی مهم برای این کشور تبدیل شده‌است.

نائورو
جمعیت : 14019
مساحت : 8.1 مایل مربع
مرکز : آرون
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
نائورو زمانی مستعمره امپراطوری آلمان بود. پارلمان 18 نفره با رأی تمامی افراد بالغ هر سه سال انتخاب می‏گردد. مردم در ماههای نوامبر تا فوریه به جمع آوری آب باران می پردازند زیرا آب شرب در این کشور بسیار کمیاب است. در این کشور نیروی مسلحی وجود ندارد و استرالیا مسئول دفاع از نائورو است.

وانواتو
جمعیت : 243300
مساحت : 4706 مایل مربع
پایتخت : پورت ویلا
 
10کشوری که وجود دارند ولی خبری از آنها منتشر نمی شود 
در این جا 90 درصد مردم به فروش ماهی برای گذاران زندگی مشغولند و 80 درصد از جمعیت در روستاهای دورافتاده زندگی می کنند. غواصی از جاذبه های اصلی توریستی است. صادرات وانوآتو را نارگیل، ماهی و کاکائو تشکیل می‌دهند. انگلیسی و فرانسوی از زبانهای رسمی به حساب می‌آیند .


[ دوشنبه 90/8/30 ] [ 11:0 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

ایران ومرزهایش درگذرزمان تصویر متحرک

باید کمی صبر کنید تاتصویر باز شود . تصویر کامل باز شده نقشه در آفلاین هم قابل مشاهده است .


[ یکشنبه 90/2/18 ] [ 1:43 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سرانجام بعد دهها سال ، الواح گرانبهای هخامنشی به موطن اصلی خود باز می گردند ؛ الواحی که در تخت جمشید پیدا شده بودند و برای بررسی ، به عنوان امانتی سه ساله ، به دانشگاه شیکاگوی آمریکا فرستاده شده بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، دولت آمریکا مانع از استرداد آنها به موطن شان شده بود.
حتی در سال های اخیر ، لابی صهیونیست ها به طور کاملاً جدی در صدد بود این الواح را به عنوان غرامت عملیات انتحاری در فلسطین ، به نفع خانواده قربانیان مصادره کند.

لوح هخامنشی


با این حال ، پیگیری های مجدانه جمهوری اسلامی در سال های اخیر که با بهره گیری از وکلای مجرب آمریکایی صورت گرفت منتهی به این شد که دادگاه استیناف حوزه هفتم قضایی " ?th Circuit Court of Appeals "در آمریکا که به فرجام خواهی موزه ایران باستان و شورای ایرانیان آمریکایی برگزار شده بود با این استدلال که کتیبه ها به عنوان امانت بودند ،حکم کرد کتیبه های گلی دوره هخامنشی یافته شده در زیرزمین های تخت جمشید که در سال 1355 خورشیدی برای ترمیم در اختیار بخش باستان شناسی دانشگاه شیکاگ
و قرار گرفته بودند به ایران بازگردانده شوند.

این کتیبه ها از آن نظر ارزشمند هستند که نشان می دهند تخت جمشید و پاسارگاد ، برخلاف اماکنی مانند اهرام ثلاثه مصر ، توسط بردگان و به زور شلاق بنا نشده اند بلکه توسط استادان و کارگران آزادی ساخته شده اند که در ازای کار خود دستمزد می گرفتند و از مزایایی مانند مرخصی و پاداش هم برخوردار بوده اند.
حتی اتباع سرزمین های دیگر نیز که در تخت جمشید کار می کردند ،از حقوق و مزایا برخوردار بودند.

این کتیبه ها که تعدادی از آنها پیش از این به ایران بازگشته و هم اکنون در موزه تخت جمشید نگهداری می شوند نشان می دهند سیستم حسابداری دقیقی در دوران هخامنشی در 2500 سال پیش جاری بوده و همه پرداخت ها بر اساس اسناد مالی مکتوب صورت می گرفتند و موضوعاتی مانند ضامن و ضمانت نیز در این دوران متداول بوده است.

عصرایران ، به عنوان نمونه ای از این اسناد که مایه مباهات و افتخار هر ایرانی است ، ترجمه یکی از این اسناد که هم اکنون در موزه تخت جمشید در معرض نمایش عمومی است را منتشر می کند.
تصویر زیر روز ششم فروردین 1390 گرفته شده است.

الولح هخامنشی



آقای شاکا
مدیر صندوق

آقای مردوکا گواهی می دهد که آقای هردکاما ، درودگر مصری ، سرکارگر صد نفر کارگر که به ضمانت آقای وهوکا در ساختمان پارسه(تخت جمشید) انجام وطیفه می کند ، استحقاق دریافت سه کارشا و 2 شکل و نیم نقره به عنوان دستمزد را دارد.

                                                                                                            مسوول صدور سند
                                                                                                                     مردوکا

این کتیبه های هخامنشی در سال 1316طی حفاری مشترکی توسط دولت وقت ایران موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در تخت جمشید، تعداد قابل توجهی اموال فرهنگی، تاریخی ارزشمند به دست آمد که این اموال بین دولت ایران و موسسه مذکور به طور مساوی تقسیم شد ایران به دلیل نداشتن کارشناسان داخلی برای خواندن خطوط سهم خود را نیز به موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو به مدت سه سال امانت داده شده بودند تا آن موسسه پژوهش های گسترده ای در مورد این الواح انجام دهد و پس از مستند سازی و انتشار نتیجه پژوهش های خود الواح را به ایران باز پس دهد که این امر تا کنون محقق نشد است!

 این لوح‌ها برخلاف دیگر کتیبه‌های هخامنشی تخت‌جمشید که بیانیه‌ها و گفتارهایی رسمی برای همگان و برای آیندگان بوده برای خواندن عموم نوشته و عرضه نشده‌ بوده‌ و در واقع اسناد داخلی و حسابداری کارکنان تخت‌جمشید و یک بایگانی اداری بوده اند.

 آنها بازگوکننده رویدادهای رسمی و حکومتی و سیاسی نیستند بلکه در کنار آگاهی‌های فراوان دیوانی و اداری اطلاعات فراوانی از زندگی روزمره و روزگار مردمان عصر هخامنشی در اختیار ما می‌گذارند. البته به جز لوح‌های تخت‌جمشید چندین بایگانی اداری دیگر از عصر هخامنشی در مصر و بابل هم‌چون بایگانی "موروشو" یافت شده است.

به موجب این لوح‌ها ما امروز می‌دانیم که سازندگان تخت‌جمشید را بردگان تشکیل نمی‌دادند بلکه مردان و زنان آزاده‌ای بوده‌اند که به اندازه تخصص خود و کاری که انجام می‌دادند دستمزد می‌گرفتند. به آنان نه تنها دستمزدی شایسته که گاه پاداش و هدیه و کمک هزینه جنسی نیز پرداخت می‌شده است. آنان می‌توانستند به هنگام پیمان زناشویی هنگام زایش نوزادی تازه‌رسیده در جشن‌ها و بیماری‌ها از این پاداش برخوردار شوند.

زنان در تخت‌جمشید نه تنها کار می‌کردند، بلکه پابه‌پای مردان در کارهای تخصصی و مدیریت شرکت داده می‌شدند. نوجوانان به کارآموزی می‌پرداختند و کودکان در ساعت‌های کاری والدین در کودکستان تخت‌جمشید نگهداری و تربیت می‌شدند. لوح‌ها حاکی از آن است که پرداخت نهایی و ریزه‌کاری‌های سنگ‌نگاره‌های باشکوه تخت‌جمشید بیشتر دستاورد هنر و توانایی‌های زنان هخامنشی است.

 

برگرفته از سایت عصر ایران


[ جمعه 90/1/12 ] [ 12:55 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 136
بازدید دیروز: 118
کل بازدیدها: 1448811