سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

دانش آموزان ممتاز در درس ریاضی و فیزیک و شیمی نمرات خوبی کسب می کنند بدون آنکه کاربرد آن را در زندگی اشان درک کنند. در تحقیق  انجام شده در یک جامعه آماری صد نفره که همه ی آنها حدود 35 سال سن داشتند، دیپلمه های رشته ی ریاضی بودند و همه آنها در حدود 17 یا 18 سال از دوره متوسطه اشان می گذشت، سه مسئله ریاضی ساده در مورد انتگرال گیری پرسیده شد که از بین 100 نفر 88 نفر نتوانستند پاسخ سؤال مربوطه را بدهند. 2 نفر نیز مسئله را تا نیمه پاسخ دادند و فقط 10 نفر توانستند به این سؤالات پاسخ دهند. البته شاید گفته شود که هدف نظام آموزشی صرفاً پاسخ دادن به انتگرال تا پایان عمر نیست.

ما هم قبول داریم این اصلی است که نمی توان آنرا انکار کرد. در کل یک نکته را  می شود از این تحقیق برداشت کرد و آن اینکه در مدارس ما مهارتهای ذهنی، احساسی و هوشی کاملاً به فعلیت نمی رسند. در حالی که یادگیری دروسی مثل ریاضی، فیزیک و ... در دستور کار قرار دارد. اما درعمل این مدل یادگیری ممکن است به تقویت حافظه کوتاه مدت دانش آموزان کمک کند.

همه شاگردان درس می خوانند و زحمت می کشند تا در امتحانات موفق شوند. اگر دانش آموزی در این سیستم، نمرات خوبی کسب ننمایند مورد دید منفی مدیران، معلمان، والدین و جامعه قرار می گیرد. وقتی همین امروز شرط ثبت نام برای مدارس خوب معدل های بالاست، وقتی همه خود را قربانی رشد در این رتبه بندی می کنند، طبیعتاً بسیاری از استعدادهایی که می توانستند موزیسین، نقاش، کارگردان، خطاط ، لوله کش و صنعتگران شوند مورد بی مهری قرار می گیرند.

ما نباید فراموش کنیم برای یک لوله کش خوب شدن، یک نجار یا بنای حرفه ای شدن زمانی معادل 30 سال وقت لازم است. یک اوستای نجاری سال ها خاک ارّه می خورد و دست هایش لای دستگاه پرس می ماند تا می تواند استادکاری زبردست شود. ما نباید در جامعه ارزش اساسی شغل های صنعتی، فنی و هنری را تقلیل دهیم و فقط چشم به راه تولید مهندس و دکتر و پزشک در سیستم آموزشی باشیم.

بدین ترتیب ما باید سال ها انتظار بکشیم و صبر کنیم تا از دل این سیستم با این همه صرف هزینه، امثال دکتر هشترودی ها و حسابی ها و... هر روز بیشتر و بیشتر بیرون آید. ای کاش می شد تعداد نخبگان علمی کشور آنقدر زیاد گردد که آسمان ایران هر روز روشن و روشن تر شود. امّا از یاد نبریم که هدف نظام آموزشی صرفاً تربیت نیروهای نخبه نیست. ما می خواهیم یک جامعه پویا و سربلند در جهان نو داشته باشیم. ما نه تنها می خواهیم به استادان رشته فیزیک، ریاضی، مهندسان و پزشکان افتخار کنیم، بلکه می خواهیم به صنعتگران، تکنسین ها، هنرمندان و ...هم افتخار کنیم. نظام آموزشی فرصت غنیمتی است که هر کس را در جایگاه و منزلت خاص خود ببیند و استعدادهای افراد را شکوفا نماید.

چه اشکالی دارد اگر شیرینی پزهای ما خوشمزه ترین کیک های دنیا را درست کنند؟ چه قدر عالی خواهد بود اگر تمام در و دیوار شهر با هنر نقاشان، خطاطان، تذهیب کاران و... رنگ آمیزی شود. چقدر بی نظیر خواهد بود اگر تمام آرایشگران ما بهترین آرایشگرهای دنیا شوند و چقدر عالی خواهد بود اگر همه صبح به یکدیگر سلام کنند و لبخند بزنند.

مهربانی به یکدیگر، احترام به حقوق تک تک انسان ها، انجام وظیفه وتعهد نسبت به کار، همه و همه باید در نظام آموزشی مورد ترویج و تدریس قرار گیرد و اینها با ارزشیابی ما دردروس فیزیک، شیمی و .... هم سو نیست.

بسیاری از دانش آموزان ممتاز بعد از فارغ التحصیلی از دوران متوسطه دروس دبیرستان را تا مدتی در حافظه دارند، اما به ندرت می دانند که چطور با انسانهای دیگر جامعه ارتباط برقرار کنند. بسیاری از آنها حتی یک قاب عکس را نمی توانند به دیوار آویزان کنند و یا تخم مرغی را برای خودشان نیمرو کنند. اساساً شاید بشود گفت نظام آموزشی ایران، دانش آموزانی را مورد توجه ویژه قرار می دهند که بتوانند نمرات ممتاز و بالایی بیاورند و برای سایر دانش آموزان برنامه ی مشخصی ندارند. ترویج نمره ی 20 در جامعه  و فرهنگ ما روز به روز شدیدتر می شود.

بچه ها با اعلام نتایج آخر سال از 20 نیاوردن گریه می کنند، پدر و مادر جلوی فامیل و دوست و اقوام خجالت می کشند که فرزندشان بیشتر نمرات 14 و 15 آورده است. به طور کلی هویت مدارس ما با درس و کلاس و امتحانات و نمره پیوند خورده است، در حالی که در مدارس خلاق ،هدف، رشد روحی، فکری، احساسی وادراکی تک تک دانش آموزان است.

ما می خواهیم افرادی تربیت کنیم که محیط زندگیشان را می شناسند، جهان امروز را می شناسند، ارتباطات گسترده ای با دیگران دارند، ارزش های هویتی و فرهنگی خود را می شناسند و در مجموع شهروندانی ایرانی و جهان نگر هستند. دانش آموز با استعداد و خوب در مدرسه خلاق کسی نیست که حافظه قوی دارد و فرمولهای ریاضی زیادی را حفظ کرده، بلکه فردی است که فارغ از نمراتی که کسب کرده موجودی بی نظیر و با ارزش برای جامعه است. او می تواند در مسیر مورد علاقه اش حرکت کند و به پیشرفتهای بی نظیری برسد. انسان موفق کسی است که در محل کار با تعهد و مسئولیت کار می کند، در خانه پدر مهربانی است که بچه ها برای ورودش به خانه ثانیه شماری می کنند و در اوقات فراغت به کوه و دشت می رود.

انسان رشد یافته، از شکست نمی هراسد و هر شکست را پلی برای پرواز و پیشرفت می بیند. ما می توانیم به همه خروجی های نظام آموزش و پرورش نمرات 20 و 19 بدهیم، اما به جای آن جامعه ای داشته باشیم متشکل از افرادی که همه دچار افسردگی، روان پریشی، ناراحتی های اعصاب و ... هستند. امروزه در شاخص های جامعه سالم به اصول بهداشت روان و توانمندی روحی توجه ویژه ای می شود. ما تا چه حد در کلاس های درس به شرایط روحی و روانی دانش آموزان توجه می کنیم؟ چه برنامه ای برای رشد روحی شهروندان داریم؟

در مجموع شاید بشود از منظر آسیب شناسی اولویت بخشی و توجه ویژه به نمره 20 را در موارد زیر خلاصه کرد:

1- توجه به نمره 20 در ارزشیابی ها ، یعنی همه چیز را در کمال دیدن و انتظار بهترین ها را از افراد داشتن. در حالی که کمال گرایی آفت بزرگ مرگ خلاقیت ها و شکوفایی استعدادهاست. استعداد در مسیرهای متنوع رشد می یابد و جامعه ایده آل جامعه ایست که در همه زمینه ها انسانهایی پرورش یافته و شکوفا دارد .

2-  نظام آموزش و پرورش ماشین تولید دیپلمه ها و دانش آموزانی نیست که هندسه تحلیلی را خوب یاد گرفته اند، بلکه هدف اساسی نظام آموزش و پرورش خلاق آن است که کسی بازنده نباشد و هر کس توانایی پیشرفت در مسیر مورد علاقه اش را دارد .

3-  نمره 20، نفس نظام آموزشی را به شماره انداخته. اضطراب و دلهره از 20 نیاوردن، مطلوبیت جامعه را از لحاظ روحی دچار تشویش و نگرانی کرده است. دبیرستانهای ما به تولید کنندگان مدرک دیپلم مبدل شده اند که باید در آنجا صرفاً به مباحث نفس گیر علمی پرداخت. درحالی که در یک دبیرستان خلاق هدف برقراری ارتباط دو سویه میان معلم و دانش آموز است. معلم به کلاس می آید تا علاوه بر دانش علمی، چگونه زیستن را نیز به دانش آموزان یاد بدهد. دانش آموز هم به کلاس می آید تا علاوه بر علم آموزی، اخلاق مدنی، قواعد شهروندی و ارزشهای انسانی را فرا گیرد. ما خواستار مدارسی هستیم که در آن به دانش آموزان بگویند: تو در آسمان الهی ستاره درخشانی هستی و فقط تو مثل توست. تو آئینه ی نور الهی هستی و می توانی هر کاری که دوست داری انجام دهی. پیروزی از آن توست.

4-  یکی از مسائلی که به شکل جدی نظام آموزش و پرورش ما را تهدید می کند تنبیه نمرات پائین است. ما نباید دانش آموزانی که به هر دلیل نتوانسته اند در ارزشیابی ها نمرات خوبی کسب کنند مورد تحقیر و بی احترامی و تنبیه قرار دهیم. چه بسا دانش آموزانی که در دوران تحصیل در درس ریاضی و فیزیک نمرات پائینی کسب کردند، اما بعدها شاعران و نویسندگان و نقاشانی بی نظیر شدند.مواظب باشیم با تشویق یک یا چند نفر گروه زیادی را تنبیه نکنیم!!

5-در مدرسه خلاق هدف، حذف هر نوع اضطراب، ترس و عدم امنیت روحی و روانی است. ما می خواهیم دانش آموزان در مدارس غم و اندوه خود را رها کنند و یک شادمانی خالص و عمیق را تجربه نمایند. در مدارس سنتی برگزاری آزمون های سخت و دشوار از اصول و اهداف اساسی تلقی می شود که دانش آموزان باید از ان گذر کنند. در حالی که در مدرسه خلاق این اعتقاد وجود دارد که ما نباید ذهن دانش آموز را درگیر دستگاه عریض و طویلی به نام امتحان برای ارزشیابی کنیم. ما باید دانش آموزان را با دفع موانع فردی و اجتماعی به سمت استعدادهایشان معطوف نماییم.

6- زندگی هر کسی بر اساس یک فلسفه و جهان بینی خاص بنا می شود. در نظام های تربیتی نا کارآمد تأکید بر یکسان سازی و حذف تنوع عقاید و سلیقه ها و جهان بینی هاست. در شوروی سابق نظام آموزشی به تربیت انسان های نورماتیو (هنجارمند) که همسو با ارزشهای مارکسیست - لنینیست بودند، توجه می شد. در حالی که درمدرسه خلاق محور، هدف شناخت ویژگی های ممتاز تک تک شهروندان یک جامعه است.

7- اگر در جامعه ای 20 معیار ارزشها و تشویقها و امتیازات باشد، به مرور نوعی حس بی تفاوتی نسبت به درس در سایرین پدید خواهد آمد. جامعه شناسان آموزش و پرورش معتقدند: اگر ما مرتباً شاگردان موفق در امتحانات را تشویق کنیم، به نوعی جامعه را نسبت به نمرات عالی شرطی کرده ایم. یعنی اگر می خواهی حرکت کنی، بلند شو و شب تا صبح با کتاب ها کلنجار برو تا بالاترین نمرات را کسب کنی. در ارزشیابی هایی مثل کنکور گاهی پاسخ اشتباه دادن به یک تست یک فرد را هزاران نفر نسبت به فردی که به آن یک تست پاسخ درستی داده عقب می اندازد. این سیستم ارزشیابی (یعنی سفید و سیاه دیدن) نوعی سرخوردگی و کمبود را در اکثر افراد جامعه تشدید می کند.

8- ما باید بپذیریم که اکثرمردم جهان مردمی متوسط و معمولی هستند. مردمی که صبح از خواب بیدار می شوند، صبحانه می خورند، به سر کار می روند، بعد از ظهر به خانه می آیند، تعطیلات با همسر و فرزندانشان به تفریح و گردش می پردازند. اینها همان هایی هستند که در دوران تحصیل نمرات 11و 12و 13 و ... گرفته اند و با کار و خدماتی که ارائه می دهند به بهره وری یک جامعه کمک می کنند. ما باید با فرهنگ غلط «بیست محوری» مبارزه کنیم و این فرهنگ را جایگزین نماییم که بهترین یادگیری ها می تواند از مداری غیر از مدرسه هم اتفاق بیافتد. چه بسیار انسانهایی که در دوران مدرسه چندان موفق نبودند، اما در کار و تلاش به پیشرفت های شگرفی نائل آمدند.

9- اخیرا صحبت تغییر سیستم ارزشیابی و جایگزینی سیستم ارزشیابی توصیفی بجای آن شده است. اگر چه این اقدام در جای خود قابل قبول و حائز اهمیت است، اما از یاد نبریم که در ارزشیابی های کیفی، معلم ها باید دارای قابلیتهای درک روانشناختی از دانش آموزان باشند، که در صورت عدم درک روحیه بچه ها این روش به نتایج مطلوب نخواهد رسید.

در کشورهای شرق آسیا مثل کره و ژاپن در دهه های 1960 و 1970 و 1980 افرادی از طبقات فرودست برخاستند و توانستند با سعی و تلاش پله های ترقی را طی کنند. اینها پایه گذاران مهم ترین کمپانی های این کشورها بودند که توانستند به اقتصاد این کشورها کمک شایانی نمایند و برای سایرین شهروندان هم وطن خود کار آفرین باشند.

به امید روزی که ما هم بجای تربیت صرفا دانش آموزانی که می تواند در دروسشان 20 بیاورند، انسان هایی خلاق، کارآفرین و پیشرو را تربیت نماییم.


 پژوهشگاه علوم انسانی


[ شنبه 92/11/5 ] [ 11:40 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

هوشمندسازی مدارس ازنگاه وزیر

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه هوشمند سازی مدارس نیازمند یک بازتعریف و باز مهندسی است، افزود: به بهانه هوشمند سازی در سال های اخیر سودهای کلانی به شرکت‌ها رسیده است.

 دکترعلی اصغر فانی در دومین روز گردهمایی مشترک شورای معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش استان‌ها، با اشاره به تبدیل برخی مدارس به انبار تجهیزات سخت افزاری، افزود: معلوم نیست از این همه تجهیزات چه کسانی، چه استفادهای برده‌اند و چه شرکت‌هایی از این رهگذر سودهای کلانی نصیبشان شده است. برای من هنوز تعریف روشنی از هوشمند سازی وجود ندارد.

 وزیر آموزش و پرورش با اشاره به سوابق هوشمند سازی در سایر کشورها اضافه کرد: کشورهایی که هوشمند سازی را با سخت افزارآغاز کرده‌اند، شکست خورده‌اند. لذا ابتدا باید تعریف روشنی از هوشمند سازی ارائه شود و بازمهندسی صورت پذیرد.


[ جمعه 92/10/6 ] [ 7:26 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

لباس فرم دانش آموزان پسر

از  پنجره به دبستان چسبیده به دبیرستان  نگاه می کنم . دانش آموزان در حیاط مدرسه درحال بازی های کودکانه خود هستد ؛ بی توجه به دنیای پیرامونی واین طرف دیوار سرو صدا می کنند و آرام وقرار ندارند ....

لباسهای همرنگ وهماهنگ دانش آموزان اول تاششم  بیش از هرچیز توجهم را به خود جلب می کند  پسربچه هایی که درلباس معمولی خود می توانند دنیایی از طرح ورنگ را جلوه گر سازند در لباسی تکراری که  یک سال وشاید چند سال باید به تن کنند و در یک قالب بار آیند گرفتار آمده اند..

نمی دانم فلسفه لباسهای یکرنگ پسرانه کدام هدف آموزشی وتربیتی را دنبال می کند  موج استفاده از این لباسها بی آن که هدفمند باشد سلیقه ای است که دارد همه جا را فرامی گیرد ....


[ پنج شنبه 92/9/14 ] [ 1:35 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

خستگی اولین روز مدرسه درافریقا

ظاهرا" در بسیاری از کشورها روز اول مدرسه روز خسته کننده وخاطره انگیزی است آنچنان که در قاره آفریقا نیز خستگی روز اول مدرسه این صحنه را آفریده است...  


[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 12:12 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سال تحصیلی جدید مبارکازاولین روزی که پا به مدرسه گذاشتم سالها می گذرد؛دوران کودکی را پشت سرگذاشته ام وسالها معلم بوده ام اما....

هنوز هم در آغازین روزهای مهرماه حال وهوای عجیبی دارم حالتی مثل زمان تحویل سال. حال وهوایی بین شادی ونگرانی مثل امید و دلواپسی ..

با این حال همیشه امیدوار بوده ام که هرسال تحصیلی برای کودکان، نوجوانان وجوانان این مرز وبوم بتواند سرآغازی برای دانایی وتوانایی باشد ومی دانم این مهم جز با دستان توانای معلمان این مرز وبوم امکان پذیر نیست از این رو این روز (آغاز مهر وبازگشایی مدارس) را به همه دانش آموزان، معلمان، مدیران وکارکنان آموزش وپرورش وهمه پدران ومادرانی که به آینده فرزندانشان که آینده کشور است چشم دوخته اند تبریک می گویم. شادی همه شما همآره باد......... 


[ دوشنبه 92/7/1 ] [ 12:31 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

ماه مهر نزدیک است و دوباره صدای زنگ مدرسه ها به گوش می رسد. بیشتر از 12 میلیون دانش آموز در سراسر کشور خود را آماده می کنند تا برای یک سال درسی دیگر پشت میز و نیمکت مدرسه بنشیند و خود را یک کلاس بالاتر بکشند. 

در چند دهه اخیر، نگرش جهانیان در مورد فرایندهای یاددهی-یادگیری به طور کامل تغییر کرده است. در سالهای نه چندان دور، بسیاری اعتقاد داشتند که ذهن دانش‌آموزان همانند ظرفهای خالی است که در انتظار پر شدن با دانش و معلومات است. این نگاه که حالا می توان آن را سنتی نامید سالهاست در کشورهای پیشرفته دنیا کنار گذاشته شده است. با این حال نگاهی به سیستم آموزشی در ایران نشان می دهد این سیستم هنوز بر پایه این نوع نگاه گردانده می شود.

به عنوان مثال اصلی ترین تفاوت کتاب‌های درسی و شیوه آموزشی در ایران با دیگر کشورها به خصوص کشورهای پیشرفته و موفق در زمینه نظام آموزشی در یک چیز خلاصه می شود، در خود کتاب! سیستم آموزشی در ایران بسیار کتاب محور است که بر اساس همان نگرش پر کردن ذهن دانش آموزان با معلومات بنا نهاده شده، اما در دیگر کشورها مثل آمریکا، سوییس، ژاپن، انگلستان و دیگر جاها این گونه نیست.


نتایج یک تحقیق دانشگاهی که سیستم آموزشی ایران را با چند کشور دنیا مقایسه کرده است نشان می دهد در شیوه های تدریس مورد استفاده توسط معلمان علوم در ایران، روش پرسش و پاسخ و نیز سخنرانی متداول‌ترین روش تدریس بوده و گردش علمی، کاوشگری، حل مسئله و آموزش کارگاهی کمترین روش‌های مورد استفاده در آموزش علوم محسوب می‌شوند.

 این در حالی است که در کشورهای مورد مطالعه (سنگاپور، ژاپن، انگلستان، استرالیا و ایالات متحده آمریکا) وضعیت کاملاً بر عکس بوده و از روش‌های اکتشافی و حل مسئله در قالب رویکرد ساختن‌گرایی به میزان زیادی استفاده می‌شود. استفاده از آزمایشگاه و انجام فعالیت‌های عملی توسط خود دانش‌آموز سبب درک ‌عمیقتر مفاهیم علمی و رشد مهارت‌ها و نیز سهولت دستیابی به سطوح بالاتر شناختی می‌گردد. در کشورهای مورد مطالعه، هزینه زیادی صرف تجهیز آزمایشگاهها و انجام فعالیت‌‌های عملی و آزمایشگاه می‌شود و این در حالی است که در ایران توجه کمتری به آموزش آزمایشگاهی، انجام پروژه و تجهیز مدارس می‌شود.

علاوه بر این رد پای این نوع نگاه را در شیوه تالیف کتابهای درسی هم می توان دید. به عنوان نمونه در مدارس بخصوص در دوره ابتدایی و گاه راهنمایی بسیاری از کشورهای پیشرفته و موفق در زمینه نظام آموزشی دانش آموز چیزی به عنوان کتاب برای یادگیری ندارد، اگر هم دارد فراتر از کتاب های نقاشی و طراحی نیست. حال اینکه در ایران دانش آموز کلاس اول دبستان اگر 5 کتاب اصلی(کتاب فارسی بخوانیم، کتاب فارسی بنویسیم، کتاب آموزش قرآن، کتاب ریاضی و کتاب علوم تجربی) در کیفش نباشد بعید است پشت میز مدرسه بنشیند.



در دوره های راهنمایی و دبیرستان البته وضع ایران و این کشورها تا حدودی مشابه هم می شود، اما آنجا هم باز تفاوت هایی هست، این بار بر سر موضوع چگونگی استفاده از محتوای کتاب. به عنوان مثال استاداردهای انجمن توسعه علوم آمریکا برای کتاب های درسی این موارد است: ارائه موضوعات کمتر با عمق بیشتر، تاکید بر ساخت دانش بر اساس پرورش روحیه تحقیق و رشد مهارت های پژوهشی، تاکید بر تجربیات عینی و آزمایشی و تاکید کمتر بر یادگیری.

همین نکته آخر را می توان اصلی ترین تفاوت شیوه درسی ما با آنها دانست. در ایران یادگیری و از بر کردن درس ها اصلی ترین شرط یادگیری و قبولی در مدرسه است. در انگلستان اما شیوه آموزشی بیش از هر چیز مبتنی بر انتخاب ابزارهای مورد نیاز، به کارگیری ابزارها، مشاهده و اندازه گیری برای یادگیری مفاهیم است. ناگفته پیداست شیوه درس محور و کمتر تجربی آموزش در کشور ما، تفاوت های عمده ای با دروس انگلیسی ها دارد. در سوییس هم همه تاکید سیستم آموزشی بر کارِ گروهی و آزمایش و آزمودن با تکیه بر هنر و خلاقیت و طنز و کنفرانس دادن است.

آنها معتقدند آموختن درس هایی چون ریاضی و علوم به شیوه های تجربی، آزمایشگاهی و عینی دانش آموز را بهتر و بیشتر برای قرار گرفتن در برابر رخدادهای عینی جامعه مهیا می کند، و از ان سو تئوری و ذهنی یاد دادن این موارد به دانش آموز او را از چگونگی آموختن زندگی واقعی در اجتماع دور خواهد کرد.



تفاوت سیستم های آموزشی ایران و دیگر کشورها فقط به این موارد خلاصه نمی شود، بلکه حتی جنس چاپ کتاب های درسی در آمریکا ، استرالیا و سوییس با ایران فرق می کند، در این کشورها کتاب های درسی دوره های مختلف مدرسه برای آنکه هر چه بهتر و بیشتر دانش آموز را به خود جلب کند از بهترین و با کیفیت ترین کاغذ، چاپ، طراحی و بهره می برند. آنقدر که بزرگترها هم به گفته خودشان محو تماشا و مطالعه آن می شوند.
نتیجه آنکه می توان اینگونه گفت، دانش آموز ایرانی با شیوه آموزشی کتاب محور در مدرسه روحیه ای ذهنی، درون گرا و فردی به خود می گیرد اما در کشورهای مثال آورده شده تلاش می کنند برای جامعه دانش اموزانی با روحیاتی تجربی، برون گرا و اجتماع محور بسازند. 

کارشناسان معتقدند مهمترین ضرورت و اهمیت آموزش علوم در مدارس، افزایش سواد علمی، روحیه علمی و کاوشگری، آفرینندگی و خلاقیت در دانش‌آموزان است. یکی از روش‌هایی که می‌تواند نقش کمک کننده‌ای در پیدایش و گسترش متوازن اهداف فوق داشته باشد، استفاده از روشهای استاندارد آموزش علوم است که سبب کاهش تفاوت‌های موجود در امر آموزش با کشورهای پیشرفته خواهد شد.

مهمترین گام برای رسیدن به یک سطح سواد علمی مناسب در هر کشوری، تدوین استانداردهایی برای آموزش علوم است تا با اجرای این استانداردها، نوعی همسان‌سازی در مدارس مختلف و نیز ارتقای سطح علمی افراد جامعه صورت گیرد. نظام آموزش و پرورش وظیفه دارد برنامه‌های آموزشی و درسی علوم را به نحوی ساماندهی کند که همة تواناییهای شناختی و شخصیتی دانش‌آموزان رشد کرده و با بهره گیری از مزایای علوم و فناوری، توانمندیهای لازم را برای رویارویی با تحولات جدید کسب کنند. اما شواهد موجود نشان می‌دهد که اغلب دانش‌آموزان در ایران فاقد این ویژگی هستند و به عبارت دیگر برنامه‌های آموزشی علوم نتوانسته است روحیه علمی و کاوشگری، آفرینندگی و خلاقیت را در دانش‌آموزان پرورش دهد. 

عصرایران


[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 3:18 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

در چین معلم اجازه می دهد دانش آموزان به مدت 20 دقیقه در کلاس بخوابند تا بهتر یاد بگیرند.

زمان خواب درکلاسهای چین

درایران ...؟


[ سه شنبه 92/4/25 ] [ 8:24 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 107
بازدید دیروز: 142
کل بازدیدها: 1445195