• وبلاگ : حسام ســرا
  • يادداشت : تحول ياتخريب فكري ؟
  • نظرات : 4 خصوصي ، 19 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام بزرگوار
    هذيان نيست ،اما آن قدر ارزش ها تغيير كرده كه شان و منزلت افراد در اين وادي پر هياهو گم شده و كسي حاضر به جستجويش نيست حتي سراغي ازش نمي گيرند .
    اصلا اين همه تغيير نگرش بين دو نسل متمادي براي چيست ؟
    از غيرت و جوانمردي گفتي ، از امنيت و اعتبار گفتي ، فكر مي كني چند نفر معناي اين واژه ها را بدانند و در جاي خود، به كار ببندند؟ چند نفر را مي شناسي كه براي اندوختن عزت و آبرو تلاش مي كند ؟ چند نفر شبهاي قدر از خدا خواستند كه راه درست زيستن را به آن ها بياموزد؟ و در مقابلش چند نفر از خدا مال و منال و همسر و فرزند خواستند ؟ شايد هم خواسته باشند اما كدوم درخواست سوزناك تر بوده؟ !!!
    ما آدم ها ( خودم را ميگم ) واقعيت زيستن را هنوز درك نكرديم .عده اي پشت به دنيا و گروهي رو به دنيا با سرعت مي تازيم حد وسطي برامون وجود نداره يا رومي روميم يا زنگي زنگ؛ اينه كه ارزش ها براي خودمون و آيندگانمون ضد ارزش شده ؛ آن قدر افراط و تفريط مي كنيم كه راه را بر خودمان و بچه هايمان مي بنديم .
    اگه من مادر يا شماي پدر (برفرض مثال) ارزش هامون براي زيستن ارزش باشه ؛ چرا نسلي كه از ما پا مي گيره اين قدر بي هويته و اصول اساسي زندگي ( راستي و درستي و جوانمردي وهمه ي صفات نيك ) براش نا مفهومه؟ اگه ما درست بيانديشم و درست به كار ببنديم ،اگه زبان و عمل مون يكي باشه و همه ي اعتقاداتمون نمود حقيقي داشته باشه و در زندگي بروز پيدا كنه ، چرا بايد بين دو تا نسل پياپي اين همه اختلاف نظر باشه ؟
    راستي چه كرده ايم كه بچه هايمان حاضر نيستند حتي شغل مان را ادامه دهند؛ چه رسد به اين كه زندگي مان را سرلوحه ي زندگي خودشان قرار دهند .
    كجاي كار غلط بوده كه بچه هاي ما مي خواهند ره صد ساله را يك شبه بپيمايند و براي كوتاه كردن جاده ي حصول به مقصود از هر كاري فرو گذار نيستند؟