شب شعر"پنجره فولاد عشق" در روز يکشنبه بيست و چهارم شهريور ماه جاري در فرهنگسراي شهرداري زرين شهر در خيابان ايت الله کاشاني از ساعت 4 بعداز ظهر برپا مي گردد.
در اين شب شعر ،شاعران گرامي لنجان با عنايت به پاسداشت زبان و ادب فارسي و با توجه به بزرگداشت دفاع مقدس و هفته کرامت شعر خواني خواهند داشت.
ورود براي همگان ازاد مي باشد اما دوستاني که مايلند شعرشان را در شب شعر بخوانند مي توانند شعر خود را تا پايان وقت روز شنبه سوم شهريور به وبلاگ انجمن ادبي ترنج زرين شهرقسمت نظرات ارسال فرمايند
آدمها م? آ?ند زندگ? م? کنند م? م?رند و م? روند اما فاجعه ? زندگ? تو آن هنگام آغاز م? شود که آدم? م? رود اما نم? م?رد م? ماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نش?ن م? شود که تو م? م?ر? در حال? که زنده ا?
بيشتر بدبختي هاي ما قابل تحمل تر از تفسيرهايي است که دوستانمان دربار? آنها مي کنند .
کاش کسي ياد معلم ها مي داد:اول مهر اين سوال ها نپرسند 1 . تابستان خود را چگونه گذرانديد 2 .شغل پدرتان چيست ؛ وقتي هنوز احترام به همهي شغل ها را و افتخار به همهي پدرها را ياد دانش آموزانشان ندادهاند!حالا قصه ي چشمان يتيمي که نم ميخورد، بماند
بزن بر طبل بي عاري بزن بر طبل بي عاري که ياران خفته در خوابند و گم گشته ست بيداري نه در ميخانه ها مستي نه بر جا مانده هشياري بزن بر طبل بي عاري بزن بر طبل بي عاري هزاران دشنه جاي تيشه در دستان فرهاد است برو شيرين برو شيرين که در اينجا ندارد عشق بازاري ... بزن بر طبل بي عاري بزن بر طبل بي عاري..............................