• وبلاگ : حسام ســرا
  • يادداشت : سود صداوسيماازتبليغات تلويزيوني
  • نظرات : 3 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شهريار 
    دو هزار سال تنها بودم- تمام دوران کودکيم. هيچ‌کس مسئول اين تنهايي نيست، من سکوت مي‌نوشيدم و از آسمان آبي تغذيه مي‌کردم. انتظار مي‌کشيدم. بين من و دنيا حصاري وجود داشت که روي آن فرشته‌اي که در دست چپ يک گل ادريسي- نوعي گلوله برفي آبي رنگ- داشت، پاسداري مي‌کرد. نسبت‌هاي حقيقي زندگي ما را- که بخش اعظم آن نامشهود است- نقاشان هنر رومي دريافته‌ بودند: کليسايي که کف يک دست جا مي‌گيرد. کتابي که پهناوري آسمان است- و هيچ چيز هرگز به گشودگي چهره‌اي شادمان از شگفتي عشق ورزيدن نخواهد بود. هر کس، حتي از دست رفته‌ترين انسان‌، در روح و جانش کلبه‌اي، و در ورودي آن زنگوله‌اي دارد. گاه باد زنگوله را تکان مي‌دهد.(اسير گهواره)