ياد اون روزي افتادم که دست توي دست همديگه داشتيم توي خيابون راه مي رفتيم و برگ هاي زرد پائيزي روي زمين را ميشمرديم
اگه مي دونستم زندگي اينقدر زود مي گذره بهش مي گفتم برگرديم و دوباره بشماريم آخه من قاطي کردم