هوا چقدر خوب و دو نفره ست ... من هستم و خدا ... و در جاده ي زندگي ، صورتم مهمان نسيمي که معطر شده از اميد ... به خودم ميگم : هيچ چيز ارزش اين رو نداره که دستم رو از دستان مهربون خدا بکشم بيرون و بگذارم تو دست غير خدا ... راستي اونکه دستان مهربان خدا رو به غير او فروخت غير از افسوس چه چيزي رو بدست آورد ؟.... اعياد شعبانيه رو بهتون تبريک ميگم ..موفق باشيد
درود
باره ها به چنين آگهي هاي استخدامي بر مي خوريم و از کنار آنها رد مي شويم. آفرين بر شما که انگشت روي سوژه ها مي گذاري و اين دمل هاي چرکين جامعه را نشانه مي روي، شايد کساني بفکر ترکاندن آنها برآيند!!
روز خوش
سلام ودرود بر شما
از مطالب ارزشمند شما بهره برديم موفق باشيد
يه روزي سنجش اتفاقي افتاداز روي عمد نه، اتفاقي افتادجمع شدن و حساب کتابي کردنبه به!! چه فکر بکرِ نابي کردنگفتن چه معني داره سه ظرفيتبا هم برن دانشگاه، بي تربيت!!بهتره که ختم کلامو بگيمقبولي مشتي غلامو بگيممشتي غلام دو تا سهميه دارهاگرچه اونقده سواد نداره!!مشتي غلام بره توي ظرفيتمعترض اسمش ميشه بي ظرفيت!القصه اين تصميما رو گرفتنتصميماي اشتبا رو گرفتناز اون طرف يه عده پير و پاتالداوطلبان دکتراي محالپيش خودشون عشق و حالي داشتنIsi و قال و مقالي داشتنچند تا همايشو، کتاب، پژوهشپارتي که نه، زنگ و هزار تا خواهشبراي اينکه آشنا پيدا کننتو دل استادا رهي وا کنناما يه روز کارنامه هارو ديدنشاخ بلند رو سرا رو ديدنبجاي اينکه سه جا دعوت بشنسه جا قبول پنجاه تا جا رد بشنديدن فقط يکي دو جا آوردنبيشتراشون شبانه را آوردنيه عده هم جايي نديدن! اي وايچه لحظه اي.. آرزوها و باي بايچه لحظه اي!! نميشه بر لب آ وردشنيده اين يکي سکته کردو مرد؟القصه اين ماجرا رو نوشتنتموم اعتراضها رو نوشتنچيزي قريب صد نفر تو تهرانتجمع کردن رو پل کريم خانحسيني باي اومدو فيلم گرفتتوکلي هم ژست تفهيم گرفتتو 20:30 ماجرا رو توجيه کردحسيني گفت حق با توئه.. شوخي کردهر کي گفت اينطوري شد .. اونطوريتوکلي ميگه اينه …. اينجوري…امااما ميون اينهمه بچه هابچه هاي خسته و بي ادعااونايي که سي ساله درس ميخوننبيچاره ها هزينشو ميدوننحتي يجا اونا رو کار نميدهميگن برو کي به شما کار ميدهشما برين سر درس و مشقتونشرکت و کار پيشکش و کشکتوناين نسل سوخته، نسل بي حمايتآخه کجا برن کنن شکايت؟کيه بدونه چه چيزا کشيدن؟کيه بدونه چه چيزايي ديدن؟کيه غم باباشونو بدونه!دعاي مادراشونو بخونه؟کيه ببينه دارن از دست ميرنخسته شدن خسته که از بس ميرنهي ميرنو مقصدشون رو بردناونايي که حق اونا رو خوردن!!خدا خودش درد اونا رو ديدهآرزوي اين جوونها رو ديدهخدا خودش يجاي حق نشستهخدا ره عدالتو نبستهيه عده از خدا خبر ندارنسنگ روي راه بنده ها ميذارناما خدا جوابشونو ميدهجواب اين حساب کتابو ميدهجوونهاي نخبه و خسته ي مااميدشون فقط بسته به خدادارن يواش يواش به حق ميرسناين اوله حقه ولي… ميرسنمي رسنو ميگن که آزاده ايمهردو جهان ما بخدا بنده ايمميرسن و ميگن گرفتنيهحق، که توي جامعه خوردنيهيه روزي سنجش اتفاقي افتادتمام اينا شايد عمدي افتاد!!
سلام
مطلب شما در پايگاه خبري تحليلي صراط نيوز منتشر شد
لينک مطلب شما در صراط:
http://www.seratnews.ir/fa/news/68803/روش-هاي-جديد-برده-داري
با تشکر
.....................................
با لينک کردن صراط در وبلاگ خود ما را ياري نماييد.
سلام استاد حسامي.
ممنونم از شما.جواب اينکه از کجا ريشه مي گيرد از نظر بنده و خيلي هاي ديگر از دو جا ريشه مي گيرد:
1-غرب:در غرب اسلام نيست و از چندين دهه ي گذشته زن را به عنوان يک ابزار استفاده مي کردند نمونه هاي اوليه آن عکس زن بر روي جوراب هاي زنانه و بعد... اگر اکنون روي صابون هاي ايراني هم نگاه کنيد عکس دختر يا زني را مي بينيد که مو هايش عريان است.
حتي به شورت هاي مردانه نيز رحم نکردند.اکنون هم از مانکن زن و هم از خود زن در همه جا که سود و منفع شخصي هست استفاده ميشود و حتي در ارگان هاي دولتي منشي زيبا روي و با ارايش مي خواهند.
2-ما خودمان خودمان را کنترل نکرديم.
ممنون.