• وبلاگ : حسام ســرا
  • يادداشت : غرب گرايي ،شخصيت زدگي
  • نظرات : 4 خصوصي ، 15 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    از ديدن پست جديد حضرتعالي و طرح دقيقه اي كه ممكن است با موضوعيتهاي گوناگون پيش پاي هر كس بيفتد بسيار مسرور و مشعوف شدم چرا كه مي بينم نكات جالب و مفيدي مورد توجه قرار مي دهيد سابق بر اين شنيده بود م يكي از دانش آموختگان مدارس سنتي و قديم به استادش مي گويد چرا من وقتي در درس شما مي نشينم و آرا شما را مي شنوم و به آن مي پردازم مي پذيرم كه راي صحيح راي شما ست و آنگاه كه در درس فلان كه دقيقا خلاف نظر شما را دارد مي نشينم و نظر او را هضم مي كنم راي ونظر او را درست و صحيح مي دانم؟اين چگونه است؟ و ايشان پاسخ زيبا و درستي مي دهد : چون شما مبنا نداريد و در قياس به نتيجه درستي نمي رسيد. راستي همين هم هست اگر انسان در درون خود وسعت كافي و مبنا ومعيار و ميزان مناسب نداشته باشد نمي تواند به نتيجه مطلوبي برسد يك وقت در زمان دانشجويي من با يكي از عزيزان اهل جماعت صحبتي داشتيم و به نقطه اي انجاميد كه مثلا من توانستم بگويم من درست مي گويم اما واقع امر اينست كه ايشان چون درك و دريافت كافي از موضع خود نداشت از عهده بر نيامد و اين اثبات حق من نمي كند در مجادلات زبان آوري و محفوظات و غناي آموخته ها از موضوع وموضع نشان مي دهد كه كدام سر آمدند اما اين به معناي درستي و نا درستي راي يكي يا نادرستي آرا ديگري نيست چه چيزي نشان دهنده حقانيت است ؟ يك مبنايي بيرون از اين مجادلات. يك مبناي عقلي! ما امروز سرگشته و دچار حيرتيم كه با مقوله غرب و ديگر تمدنها چگونه رفتار كنيم و در مواجهه دست و پاي خود را نبازيم لازم است مبناي صحيح و محكمي براي سنش خود انتخاب كنيم تا دچار غرب زدگي و غرب گرايي و ... نشويم.(مطمئنم با شتاب و عجله اي كه الان دارم و بايد بروم از عهده گفتار بر نيامده ام اميد كه پوزش مرا بپذيريد)