سلام. من هم وقتي ديدم كه شبكههاي تلويزيوني ما در يك روز چنان آشفته شدند كه مدام برنامههايي در نقد فيلم مذكور پخش ميكردند، خندهام گرفت. با خود گفتم، اين عصبانيت هيچ ارزشي ندارد. چرا؟ به خاطر اينكه ما مدتهاست كه تاريخ خود را به زبالهدان انداختهايم. تاريخ گذشتگان ما، مانند كتابي شده است، كه صفحات بسياري از ابتداي آن را از بين برده و نيمه ديگر آنرا، براي خواندن باقي گذاشتهايم. به زور هم ميخواهيم به ديگران بقبولانيم كه اي جوان، اي پير، صفحات ابتدايي اين كتاب بدرد خواندن نميخورد! خوب با اين توصيف، اين برآشفتگي و ناراحتي، براي چيست؟ باز هم بايد طومار و امضا جمع كنيم كه اي داد و بيداد فرهنگ ما را مورد تهاجم قرار دادهاند؟ مگر از دشمن انتظاري غير از اين داريم؟ مگر منتظريم كه بيايند و برايمان روايت فتح بسازند؟ بابا باور كنيد كه نصف مشكلات، زير سر خودمان هست! تا زماني كه تكليف خود را مشخص نكرده باشيم، تا موقعي كه اسير تناقضات رفتاري و گفتاري خود باشيم، سرنوشت بهتري پيدا نميكنيم. امروز 300 را ساختند، منتظر بمانيد فردا 300هاي ديگري هم در راه است!!!