به ياد خانهي پدربزرگ:
براي خانهاي كه به رسم صاحبش،چه زود ساكنانش را ترك كرد...
همين كه سرو بلندش كلاغبازي كرد
حياط خانه خودش را به مرگ راضي كرد
...
آه باران به روز است