سلام
الان هرچي فكر ميكنم يادم نمياد اين مطلب قبلي تون رو ديده باشم. ولي ميدونم كه اگه اين تيتر رو ميديدم نميومدم.. ميدونيد چرا؟ يه چيزي فكر ميكنم حدود 4 ماه پيش يه نفر ديگه اينكارو كرده بود. اسم وبلاگش يادم نيست الان. اون موقع من صفحه اول پارسي بلاگ رو باز كردم و تو بخش وبلاگهاي به روز شده يكي نه.. سه عنوان حاوي كلمه صكص ديدم. يادمه اون روز متعجب و ناراحت از اينكه تو پارسي بلاگ كه قرار نبود از اين خبرا باشه رو يكي از عنوانها كليك كردم كه ببينم اگه واقعا چنين عكسي هست برم سر وقت مدير.. كه ديدم اون بنده خدا هم به عنوان مچ گيري فقط يه سري تيتر به اين شكل زده. خب ديگه لازم نبود كامنت بذارم يا حرفي بزنم... خلاصه از اون تجربه مطمئنم كه اگه تيتر شما رو ميديدم هم احتمالا نميومدم
اينو گفتم كه بگم دليل همه براي سر زدن به همچين تيترهايي چيزي كه شما فكر كرديد نيست. اما اين صحيحه كه جامعه از اين نظر دچارمشكلات عديده اي هست. در واقع از يه طرف براساس دين و سنت يه چيزايي رو براي جوونا ممنوع كرديم. از طرف ديگه شرايط به دست اوردن اون چيزها از راه درستش رو هم محدود و سخت كرديم. دخترخانم بايد منتظر بشه تا انتخابش كنن ( وامان از اون موقع كه از جمال يا خانواده خوب بهره مند نباشه.. يعني دقيقا چيزايي كه هيچ ربطي به خودش نداره!) و اقا پسر هم انقدر موانع سر راه كار و مستقل شدنش هست ( دانشگاه و سربازي ووو )كه مدتها بايد اين ماجرا رو به تعويق بندازه و يا اينكه بره سراغ راههاي نادرست براي تهيه يه زندگي كه پشتوانه اش باشه.
فكر ميكنم راه حل اين مشكل نه فقط به عهده مسئولين كه دست تك تك ماها هم هست. عوض كردن نگاهها. تغيير روشها.. يه بام و دو هوا نبودن ( وقتي بحث محدود كردنه همه پيغمبر ميشن ولي وقتي قضيه هموار كردن راه خداييه همه آبرودار و مردم دوست ميشن!) و چيزايي از اين دست بايد اتفاق بيفته تا جامعه از اين وضعيت نجات پيدا كنه ...