شنبه 13/7/1387 - 4:24 ع محمدي دبير فيزيكسلام
دوست و همکار خوبم
پست اخير شما را خواندم و نتوانستم بي تفاوت از کنار آن و نظر آن دوست گرانسنگ دانشمند و نيز نظري که دوست ديگرمان آقاي اميد در باره اين پست نگاشته اند بگذرم.
1- از نظر روانشناسي نگاهي گذرا به نوشته ((ش)) نشان مي دهد که ايشان در اوج ناراحتي و عصبانيت اين نظر را نگاشته اند و گرنه هرگز يک شخص در شرايط طبيعي به خود اجازه نمي دهد که منظور خود را با اين جمله توهين آميز و بي ادبانه ادا نمايد و صد البته آدمهاي فهيم در شرايط غير طبيعي و تحت استرس و فشار نيز معمولا در يک دنياي مجازي به چنين جملاتي متوسل نمي شوند.ممکن است در يک دنياي حقيقي و در رو در رو بودن با مخاطب به خاطر شرايط حاکم بر روابط بين دو نفر چنين جملاتي گفته شود ولي در دنياي مجازي از اين شرايط خبري نيست پس عصبانيت به مفهومي که ايشان بدان مبتلا شده اند جاي تامل و تفکر دارد.
2-منظور ((ش)) از کلمه «پرادعا» بسيار مبهم و کلي گويي است .در اين شرايط فعلي ادعايي که معلمان کشور ما دارند کدام است ؟ قشرفرهنگي و فرهيخته جامعه به دليل داشتن آگاهي و بينش ممکن است در مسائل زيادي اظهار نظر کنند و يا کسان زيادي باشند که به طريقي براي مشاوره فکري به آنها مراجعه کنند که اين با توجه به نوع کار آنها کاملا منطقي است و در يک نظر سنجي که نتايج آن در يکي از روزنامه هاي کثيرالانتشار کشور به چاپ رسيده بود معلمان از نظر مردم مورد اعتمادترين قشر جامعه به حساب آمده بودند شايد مطرح بودن معلمان از اين حيث براي اين دوست گران آمده و آن را تعبير به «ادعا» کرده اند و يا شايد وجود وبلاگ شما و جمعي نيز که به عنوان معلم به ارائه نظر مي پردازند اين دوست را واداشته تا موضع بگيرد و عقده هاي انباشته خود را که شايد ناشي از عدم موفقيت ايشان در تحصيل و نرسيدن به درجات عالي است بهانه قرار داده و خود را بدين طريق تخليه نمايد ولي ما معلمان هميشه سنگ صبور بوده ايم اگر بودن اين وبلاگ مجال براي کساني است که خود را از نظر روحي تخليه و هيجانات طغيان زده خويش را فروکش نمايند ما اين را به فال نيک مي گيريم چرا که کار معلم در هر شرايط سالم سازي جامعه است و اگر از طريق اين وبلاگ با تخليه هيجانات يک شخص فضاي عاطفي بهتري بر جامعه حاکم مي شود ما اين نظرات را با جان دل پذيراييم چرا که بسيار سخت تر از اينها را در کلاسهاي درس شنيده ايم و تحمل کرده ايم و لب فروبسته ايم.
3-اين دوست دانشمند بايد بدانند که تفکر به دليل ماهيتش همواره تئوري است بنابر اين نيازي به ذکر اين جمله نبود ولي همين تئوري ها مبناي عمليات اجرايي گوناگون هستند .نمي دانم چند بار شده است که در طول دوران تحصيلتان در يک مسئله اي که به زندگي شخصي شما مربوط بوده وامانده ايد و با مراجعه به معلمان خود از همين تفکرات تئوري استفاده کرده و مشکل خود را برطرف نموده ايد ؟منصف باشيد و اندکي دقيق تر به پيرامون خود بنگريد.