سلام
نمي دونم قصه ي اون آقايي را كه از روستاي بالايي به ازاي دادن يك بز زن گرفت مي دونيد يا نه ؟
وقتي سيل اومد و خونه و زن و زندگي را داشت مي برد و زن التماس مي كرد كه : دارم غرق ميشم نجاتم بده
آقاي محترم داد زدند ! يه بـــــــــــــز ديگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
هر كه كو ارزان خرد ارزان دهد
گوهري طفلي به قرص نان دهد
زير سايه ي عزت خدا عزيز بمونيد تا هميشه