با سلام بر حسامي گرانقدر
حرف شما متين و استوار
به نظر مي رسد در بيشتر كشورهايي كه در حال تست الگوهاي مختلف توسعه مي باشند جزيره اي عمل كردن به يك رويه تبديل شده است و افراد مختلف با طرح شعارهاي رنگارنگ مردم را به دنبال خود همراه نمايند.
شما دانشگاه را مطرح نموديد ديگه توي مملكت ما هر كس آشنا و اندكي سرمايه داشته با تشكيل يك گروه هيئت موسس كوچك و سهيم كردن ديگراني كه توان تخصيص اين اميتازات را دارند براي خود نان داني تحت عنوان دانشگاه ايجاد نموده است همانطور كه اشاره نموديد فقط كافي است شهر كوچك خودمان را بررسي نماييم تا به اين كه بدان افتخار كنيم كه فلان دانشگاهها را داريم به عمق مسئله در چند سال آينده پي ببريم.
از قضا امروز حسب كاري در وزارت علوم در خيابان پيروزان بودم جواني ناراحت و افسرده از اتاق 206 طبقه چهارم وزارتخانه خارج شد در حالي كه به زمين و زمان بد و بيراه مي گفت ماجرا را جويا شدم بنده خدا مي گفت در يكي از همان دانشگاه ها كه شما فرموديد و فقط مانده كه شعبه ي قله ي دماوند آن افتتاح بشه درس خونده و با رتبه ي عالي فارغ التحصيل شده است اكنون كه مدرك خود را براي ادامه تحصيل به سفارتخانه يكي از كشورها ارائه نموده است آن كشور ادعا دارد مدرك اين دانشگاه در صورتي پذيرفته مي شود كه وزارت علوم آن را تاييد نماييد و وزارت علوم هم چنين كاري را انجام نمي دهد
بنده خدا مي گفت با توجه به شرايط خاصم مجبورم در خارج از كشور باشم و اكنون مانده ام كه چه كنم .
آري حسامي عزيز آفات توسعه بسيار است و هيچ زمان براي مردم باز گو نمي شود
شايد اوايل انقلاب ماجراي حمام عمومي در تركمن صحرا را شده باشيد كه در آن منطقه با بودجه سنگين آن زمان حمام هاي عمومي مجهزي ساخته شد بعدآ كاشف به عمل آمد كه در اين منطقه مردم سنت هاي ديگري دارند اكنون تمام آن ساختمانها به اصطبل اسب ها تبديل شده اند.
به نظر مي رسد تا الگوي بومي توسعه بنا به مقتضاي هر منطقه طراحي و اجرا نگردد ماجرا همين است و حيف و مال بيت المال و پيامدهاي فرهنگي و اجتماعي پس از ان .
به اميد آينده اي روشن