سلام
واضح است كه هر معلولي ، علتي دارد و آن جا كه علتي نيابي رو به خرافه مي آوري (‏علت تراشي مي كني ) .
بيشتر خرافات مربوط مي شند به ندانستن علت بيماري ها و نارسايي هاي جسمي ؛‏كما اين كه امروزه با پيشرفت علم و مشخص شدن علت بسياري از بيماري ها، خرافات كم رنگتر شده اند .
شايد زنان اعتقادات شان به خرافه ها بيشتر باشد چون كنجكاوتر ؛ جزيي نگر و ريز بين ترند و براي هر اتفاق و رويداد به دنبال يك « چرا» مي گردند .اما كم نيستند مردان كلي نگري كه ،حس كنجكاوي شان كمتر از زنان نباشد ...
نكته ي ديگركه حائز اهميت است اين كه در خرافه سازي و خرافه نگري مردان از زنان پيروي مي كنند و بر گفته هاي همسران شان صحه مي گذارند تا زود تر قائله فيصله يابد و دنباله ي حرف كوتاه شود .
اگر علت روي آوردن به خرافات را پاسخي به چراهايي بدانيم كه بيشتر آن ها مربوط به ساختار بدني و فيزيولوژي و نارسايي هاي جسمي باشد پس مي توان با اطمينان گفت كه در علوم انساني خرافات پر رنگ تر است چون كمتر روابط علت و معلولي زيست محيطي و ساختار بدني و فيزيولوژي را درك مي كنند اما در علوم پايه هم ديده مي شود .
*‏نقش خانواده تاثير بسزايي در خرافاتي بودن اشخاص دارد با درصد بالايي از تاثير پذيري فرزندان از مادر و البته كمي نيز پدر ...
فعلا بسه .................
خيلي جذاب شد .......
موفق و برقرار باشيد