• وبلاگ : حسام ســرا
  • يادداشت : چراخرافاتي هستيم؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 24 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ترانه 

    سلام سوال جالبي كرديد ولي نميشه با يك خط دو خط تعريف جامعي از خرافات و خرافه پرستي ارائه داد. اينكه آيا خرافه همزمان با پيدايش دين بوده يا قبل و يا بعد از آن خود بحث مفصلي رو مي طلبه... كه در اينجا مجال آن نيست. اما از ديدگاه خودم فكر مي كنم خرافه همون باورهاي غلطي است كه برخي انسانها نسبت به عوامل طبيعي و يا ماوراءالطبيعه دارند . اينكه ما برخي پيشامدها را به برخي عوامل نسبت مي دهيم و نسبت به آنها حالتي تدافعي يا تهاجمي به خود مي گيريم به نوعي خرافه نام دارد.

    در برخي از روستاهاي دور افتاده ي كشورمان ايران براي خوب شدن نوزادي كه تب و لرز كرده يا تشنج داره او را در شكمبه ي گوسفند پيچيده درش را مي دوزند و يك روز تمام اين نوزاد بي نوا در آن شكمبه بايد باشد و معتقدند كه اين راه باعث خوب شدن او مي شود اگر هم مرد كه عمرش به دنيا باقي نيست.

    يا در ميان برخي از قبايل كردها رسم است كه اگر كفشها سوار هم شدند صاحب كفش مسافر راه دور مي شود. يا اينكه اگر كسي قيچي را بهم بزند حتما دعوا سر ميگيرد.

    در مورد دين هم به همين شكل بوده كساني كه معتقدند در روز عيد غدير نبايد دست به سوزن برد وگرنه شست دست انسان عقربك مي زند و بقولي انگشت اضافه مي آورد نمايانگر همين خرافه پرستي و باور غلط مي باشد.