سلام
خوب به خيلي چيزا ميشه ربطش داد
محيطي که در اون رشد کرديم خانواده فرهنگ و...
گاهي اوقات هم تکرار اتفاقات خوب يا بد در شرايط مشابه
موفق باشيد
با سلام و ابراز شرمندگي فراوان كه نتونستم از اديبان جلسه نقد گلستان سعدي استفاده ببرم
شما خوبي اقاي حسامي عزيز
والا مطلبت خيلي عاليه و نشان از علم و خرد جنابعالي دارد
به نظر من خرافات بيشتر در جوامع بسته رواج دارد
و شايد به همين دليل در بين قشري كه از همه بيشتر بسته باشند و ارتباطات كمتري داشته باشند بيشتر باشد بخصوص كه كساني كه حوزه هاي ارتباطي كمتري دارن بيشتر خرافاتي هستن مثلا در جوامع بسته مثل فلات ايران زنان كه از قديم محدوديت بيشتري داشته اند يا كساني كه علومي خاص مثل علوم مذهبي را فقط مينگرند
و كساني كه در شهر يا روستائي هستن كه ارتباطات كمتري دارن
مثلا مردم افغانستان يا مغولستان كه بسيار محدوديت دارن و ارتباطات ندارن
با تشكر از شما و مطلب جالبتون
راستي نظرت را راجع به انتخاباتو كانديداي اصلح برام خصوصي بنويس
سلام استاد
متاسفانه خرافات مساله اي بود که ساليان درازي دامن گير اين جامعه بود وچه بسيار مشکلاتي که براي ما ايجاد کرد ولي فکر مي کنم هر چه اين مرز و بوم به روز تر وبا دنياي پيرامون اشناتر ميشوند اين مسائل هم کمتر مي شود
يک دنياسپاس
سلام استاد بزرگوارم
اين مقوله از دير باز در فرهنگ هاي جهاني وجود داشته و ريشه در عقايد و باورهاي زمانهاي پيشين دارد كه البته امروزه كمرنگ تر شده
ولي جدا سازي زن و مرد در اين وادي مسئله اي است كه جداي از اين وادي مي بايست مورد بحث و تحليل قرار گيرد
باسلام
دوست عزيزبااين عنوان(آياوبلاگ چراتوانست مفيدواقع شود) دروبلاگم به روزشده ام
وبسياربرايم مهم است که نظرشماراداشته باشم پس حتماحتمااعمال نظرکنيدتابتوانم برخوردي درست داشته باشم مثل گذشته اين مطلب براي ديگردوستان هم فرستاده مي شودتابراي رسيدن نگاه درست بهتربتوانم عمل کنم
دوست عزيزسعي شودبه سادگي عبوري نداشته باشيدتابتوانم بهترعمل کنم
بدون داشتن روحيه نقادي به مسائلي که پذيرش گرفته است ودرطول تاريخ به نام اسلام به خوردماداده اندبه حقيقت نخواهيم رسيددرحال حاظراولين قدم براي پيداکردن حقيقت شک کردن نسبت به گزينه هايي است که پذيرفته ايم وسپس بدنبال حقيقت بودن
سلام بر دوست بزرگوار وانديشمند
فكر كنم يه جوراي مطلبي كه اين دفعه نوشتم جواب مناسبي براي اين پست شما باشه
يه سري بزنيد ونظرتان را مرقوم فرمائيد .
دوباره سلام. شرمنده اين كامنت زير قرار نبود واسه شما بياد. اشتباه اومد.
اما خرافات؟؟؟ بيشتر شون ريشه در فرهنگ ما دارن و معمولا بر مي گردن به سالها و حتي قرن ها پيش. بين همه هم هست به جنسيبت خاصي نمي شه نسبت داد. نمي شه هم حذفشون كرد چون ذهنيت آدماي سنتي خيلي سخت و دير عوض مي شه. بايد با هاشون كنار اومد.
اول اينكه اين مسئله در همه جوامع وجود داشته ودارد و مختص جامعه ما نيست....ريشه انهم كه بيشتر از درون خود انسان و به روحيات او بر ميگردد........
ايمان نقش مهمي در رد كردن ان دارد و دين ما نيز به شدت با هر عملي كه عقل ان را قبول نميكند مخالف است..البته به نيروي قوي دروني كه در بعضي انسانها به واسطه تربيت نفس خود بدان دست يافته اند نيز معتقدم ولي با اينحال تا انساني خود نخواهد هيچ نيرويي نميتواند او را از پاي دراورد..........نيروهايي از جنس خرافه مد نظرم مي باشد.......شما ابتدا فرمودين خرافه در دين ..مطمئنا منظورتان خرافه هايي ميباشد که به اسم دين نوشته اند يا مذهب
کاش روشنتر مي نوشتيد و نمونه ايي كه در دين يا مذهب هست را ذكر ميكرديد.........موفق باشيد
خرافات ...
راستش در اين مورد ميتونم بگم من خودم خانمها را بيشتر ديدم كه به اين موارد معتقدند... ولي چرا ؟... شايد بدليل مقايسه خود با اقايون كه از لحاظ قدرت بدني ضعيفترند يا اعتماد بنفس كافي ندارند و يا بدليل مشكلات متعدد خانمها از قديم در ايران در هر رابطه اي مخصوصا در رابطه با درس خواندن و تحصيل و ... خلاصه ... شايد به همين دلايل باشه البته اقايوني هم ديده ميشوند كه به اين مسائل معتقد باشند ...
و در مورد رشته ها ... من كه توي رشته هاي فني زياد نديدم اينطوري باشند
...
بهر صورت مثل هميشه مطلب جالب و خوبي را مطرح كردي برادر عزيز
و من نيز چون هميشه برايت ارزوي سلامتي و موفقيت روزافزون دارم دوست گرامي
ادامه:
خرافه و خرافات پرستي بخشي از زندگي انسانها را تشكيل مي دهد نه به سواد مربوط مي شود نه به تربيت خانوادگي .... فرهنگ هر جامعه اي هر چيزي را كه در جامعه به صورت عرف در آورده همان نيز جزء باورهاي انسان مي گردد. كسي كه در قبايل بدوي زندگي مي كند در چنان جامعه اي گرچه بدوي و ابتدايي بوده اما با آن عادتها خو گرفته و لذا اگر چنين فردي در جامعه اي ديگر به زندگي ادامه دهد همان عادتها همان باورها را بروز خواهد داد.
استفاده از استخوان در گردن بزرگ كردن برخي از اعضاي بدن ايجاد سر و صدا بهنگام فرار دادن مثلا شياطين درون و .... همه و همه نشانگر خرافه پرستي است.
در همين زندگي روزمره خودمان هم كه نگاه كنيم برخي مواقع چيزهايي را مي گوييم كه اگر دقت كنيم متوجه خواهيم شد كه نشان از خرافه در ما دارد مثل اينكه اگر يك نفر ناخن هاي دو شست خود را بهم بزند مي گوييم نكن دعوا مي شود يا قطار شدن ظرف ها بدنبال هم كه مي گوييم حتما مهمان در راه است و عجيب اينكه برخي از اين موارد هم به وقوع مي پيوندد و شخص را در باورهايش راسختر مي كند
مثل همان رديف شدن ظروف به دنبال هم و آمدن مهمان (حال يا بر حسب اتفاق است يا هر چيز ديگر) يا وجود تفاله ي چاي در سر ليوان كه مي گويند حتما مهمان سمجي در راه است كه بلافاصله با در آوردن آن از ليوان به اصطلاح از آمدن شخص جلوگيري مي كنند.
با باز شدن پاهاي كودكي نو پا ( به اصطلاح دروازه باز كردن كه ميگويند باز هم مهمان مي آيد و اگر كودكي يكماهه شصت پاي خود را به دهان بگيرد و بمكد مي گويند دنبال برادر و يا خواهر مي گردد. هر كدام از اين موارد را كه بخواهيم بررسي كنيم نشان از باورهاي غلطي است كه از پيشينيان ما به ما به ارث رسيده است.
سلام سوال جالبي كرديد ولي نميشه با يك خط دو خط تعريف جامعي از خرافات و خرافه پرستي ارائه داد. اينكه آيا خرافه همزمان با پيدايش دين بوده يا قبل و يا بعد از آن خود بحث مفصلي رو مي طلبه... كه در اينجا مجال آن نيست. اما از ديدگاه خودم فكر مي كنم خرافه همون باورهاي غلطي است كه برخي انسانها نسبت به عوامل طبيعي و يا ماوراءالطبيعه دارند . اينكه ما برخي پيشامدها را به برخي عوامل نسبت مي دهيم و نسبت به آنها حالتي تدافعي يا تهاجمي به خود مي گيريم به نوعي خرافه نام دارد.
در برخي از روستاهاي دور افتاده ي كشورمان ايران براي خوب شدن نوزادي كه تب و لرز كرده يا تشنج داره او را در شكمبه ي گوسفند پيچيده درش را مي دوزند و يك روز تمام اين نوزاد بي نوا در آن شكمبه بايد باشد و معتقدند كه اين راه باعث خوب شدن او مي شود اگر هم مرد كه عمرش به دنيا باقي نيست.
يا در ميان برخي از قبايل كردها رسم است كه اگر كفشها سوار هم شدند صاحب كفش مسافر راه دور مي شود. يا اينكه اگر كسي قيچي را بهم بزند حتما دعوا سر ميگيرد.
در مورد دين هم به همين شكل بوده كساني كه معتقدند در روز عيد غدير نبايد دست به سوزن برد وگرنه شست دست انسان عقربك مي زند و بقولي انگشت اضافه مي آورد نمايانگر همين خرافه پرستي و باور غلط مي باشد.