اميدوارم اين دفعه بتونم كامنتم را بذارم!!!!!!!
پس يك ساله شديد؟! اعتراف مي كنم كه پختگي وبلاگتان آنقدر زياد است كه اصلا تصور نمي كردم اينقدر كم سن و سال باشيد!
اگر اين طور است كه وبلاگ نويس مي نويسد بي آن كه بخواهد نوشته هايش را بخوانند. با اين حساب من يك وبلاگ نويس نيستم، چون هميشه به شوق خوانده شدن است كه مي نويسم. كه وبلاگ جايي براي بيان « دلنوشته » هاست وچه جايي از اين بهتر كه بدون مانع و رادعي مي تواني حرفت رابزني و كساني ازهر جاي اين كره خاكي نوشته ات رابخوانند وگاهي نظري هم بدهند حتي اگر دشنامي باشد.
آقاي حسامي عزيز
در همين مدت كوتاه آشنايي مان بسيار از وبلاگتان و نظراتي كه در وبلاگم مي گذاريد آموخته ام.
نمي دانيد چقدر كيفور مي شوم وقتي شما مي گوييد كه به نوشته هاي آبكي من حسادت! مي كنيد. گفته باشم من بي جنبه تر از آنم كه تعارفاتي را كه مي شنوم جدي نگيرم (چشمك)
ولي جداي از شوخي نمي دانم در برابر اين همه لطف و حسن نظر شما كه برايم پشت گرمي و اعتماد به نفس زيادي در اين فضاي مجازي است چه بگويم. فقط اميدوارم لياقت اين همه را داشته باشم.
در ضمن كتابتان در بازار موجود نيست!
اميدوارم هميشه شاهد پست هاي مفيد و انديشمندانه شما باشيم
پايدار باشيد